سخنی با کاربران
به مناسبت افتتاح سایت
هدف از راهاندازی سایت
توضیحی دربارهي نحوهي تداوم و به روز شدن سایت
هم میهنان!
هم زبانان! هم دلان!
یاران دیروز و امروز!
دوستان! دشمنان!
عزیزان!
شما را دوست دارم . بسیار هم دوست دارم.
همه را !؟ آری همه را....
از قدیم گفتهاند : دوستی بدون علت میشود ،اما دشمنی بدون علت نمیشود.
دوستی من اما بدون دلیل و علت هم نیست و هرکدام را به دلیلی دوست دارم ...
و اما دشمنی. راستی دشمنی چرا؟
بگذارید فاش گویم و از گفته خود دلشادم؛ تا آنجا که به خود آگاه وجود من بر میگردد، دلیلی برای دشمنی و کینهورزی نمیبینم، سهل است همه دلائل خلاف آنرا طلب میکند.
سالها پیش، آنزمان که هنوز در سازمان مجاهدین خلق عضو(یا عضو مرکزیت) بودم، که البته چندان فرقی هم نداشت، (قبل از شرکت در عملیات موسوم به فروغ جاودان، و قبل از به زندان جمهوری اسلامی در افتادن را میگویم) در قال و مقال و مکاتبهای که با آقای رجوی داشتم، خطاب به او و در ارتباط با اشکالاتی که در رفتار و سبک کار او و سازمان میدیدم، گفتم و نوشتم که: " من میاندیشم، پس هستم. من فکر میکنم، پس هستم"
او پاسخ داد: "من مبارزه می کنم، پس هستم"
این فلسفه او بود و هنوز هم هست. اوالبته از "مبارزه" تعریف خاص خود را داشت وآنچهرا که فقط خود انجام میداد مبارزه میدانست و لاغیر.
من به او گفتم: "من چرا میگویم پس هستم، من سئوال می کنم پس هستم" و اضافه کردم: "من خطا میکنم پس هستم، من اشتباه میکنم پس هستم"
از آن قال و مقال بیست سالی گذشتهاست. بیست سالی که برای ارزیابی درستی و نادرستی حرفهای هرکدام از ما، کافی بود.
بعد از گذشت بیست سال، او اکنون در "حصار" و در واقع "زندانی" کردههای خویش که نام مبارزه بر آن مینهاد میباشد.
ومن! من، بهای اشتباه بزرگ رفتن به عملیات فروغ جاودان را پرداختم.
چند سالی با گوشت و پوست وتحمل شلاق و شکنجه در زندان جمهوری اسلامی. و چند سالی سختتر و طولانیتر با تحمل تهمتها و نارواها و گوشه چشمها.
چه از جانب رجوی و سازمانش و چه از جانب کسانی که با همان منطق و طرز تفکر سروکار دارند.
بیست سال گذشت. جهان بسیار تغییر کرد. من هم تغییر کردم.
سالها در تلاش و مبارزه برای تحقق آزادی و عدالت بودم. رنجهایش را به جان خریدم.
و اکنون به شما عزیزان میگویم که "عشق" والاتر از "عدالت" است.
و چه زیبا گفتهاست آن مرد عاشق:
"آن افسون کار به تو میآموزد که عدالت از عشق والاتر است
دریغا که اگر عشق به کار میبود هرگز ستمی در وجود نمیآمد
تا به عدالتی نابهکارانه از آن دست نیازی پدید افتد.
آنگاه چشمان تورا بسته شمشیری در کفات میگذارد،
هم از آهنی که من به تو دادم تا تیغه گاوآهن کنی !"
( مدایح به صله. گفتوگوی زمین با انسان)
اکنون به شما عزیزان میگویم، و از گفته خود دلشادم، که:
"من مهر میورزم پس هستم "
به شما میگویم، من کسانی را که شکنجهام کردهاند، کسانی که کابلها بر پشت و بر کف پاهایم زدند. آتش بر جسم و جانم کشیدند. مرا به صلابه رنج و درد کشیدند، و درد و رنجی جانکاه بر وجودم مستولی کردند (چه در زندانهای نظام شاهنشاهی و چه در نظام جمهوری اسلامی)،
من کسانی را که با شلاق تهمت و افترای ناروا، با شلاق لعن و نفرت و با شلاق نگاههای دزدانه و گاه علنی بر رنج من افزودند... من همه و همه را بخشیدم.
من، گرچه هیچ کدام را فراموش نکردم، اما، همه را بخشیدم. نقل کارها و زشتکاریهای آنانرا نیز صرفا برای تجربهاندوزی امروز و فردای فرزندان میهنام و فرزندان انسان میدانم و بس.
آن که میاندیشد
به ناچاردَم فرو میبندد
اما آنگاه که زمانه
زخم خورده و معصوم
به شهادتش طلبد
به هزار زبان سخن خواهد گفت
( ا. بامداد)
من، اکنون ذرهای کینه و نفرت از هیچکدام به دل ندارم، سهل است تلاش میکنم آنها را رادوست بدارم. والبته این کار آسان و امروز وبه فردا نیست. زمان میخواهد و ریاضت بسیار.
تلاش می کنم آنهارا دوست بدارم ، چراکه براین باورم که آنان از گوهر انسانی خویش دور مانده، گرفتار وحی آسمان ویا قدرتطلبی و تمامیتخواهی زمینی شدهاند.
توجیهات هرکدام البته با آن دیگری متفاوت است امااندیشه و عمل از منشا واحد خبر میدهد.
*****************
هدف سایت:
هدف این سایت؛ انتقال تجربیات و نیز جمعآوری تجربیات دیگران در راه به روزی و کرامت انسان است.هدف این سایت؛ از بین بردن خط قرمزهای کذائی و مصنوعی است که بر اساس آنها هرکسی از ظن خود ترسیم میکند و پس آنگاه با داغ و درفش یا با چوبه دار و میدان تیر ویا با دادگاه انقلاب ویا دادگاه خلق پاسخ دیگران را میدهد.
به تجربه تاریخی و شخصی دیده و دریافتهایم آنگاه که فرد، گروه، سازمان، حزب، حکومت و رهبری، لجوجانه خود را تنها حامل "حقیقت" آنهم "تمامی حقیقت" دانسته، چهها که بر سر ما، انسانها، نیامدهاست.
طعم تلخ چنان روزگاری هنوز در کاممان است، راقم این سطور بر آن است که همه چیز را همگان دانند و همگان هنوز از مادر نزادهاند.
لذاهدف این سایت نه تک گوئی (مونولوگ) که گفتوگوی متقابل (دیالوگ) است. گفتوگوئی که در انتهای آن وجهی از وجوه گوناگون حقیقت بر ما آشکار میشود. هدف این سایت؛ هم چنین نه افشاگری که روشنگری است.
هدف این سایت؛ انسان ، انسان و باز هم انسان است.هدف این سایت؛ گسترش فرهنگ تعامل و تحمل است. تحمل نظرات مخالف و تعامل با مخالفین.هدف این سایت؛ نشان دادن نقطه ضعفهای بنیادی و اساسی تفکرهای حذفی و خشونت طلب است. تفکراتی که در قعر چاه خشونت فرو میروند و به ناگزیر در اعماق آن روزی و روزگاری تیغی را که بر گردن دیگران آخته و آجیدهاند بر گردن خویش نیز احساس میکنند.و چه زشت سرانجامی است.
هدف این سایت؛ ازمنظر سیاسی استقلال، آزادی، برادری، برابری و عدالت اجتماعی و از منظر فلسفی عشق و محبت است.
از محبت خارها گل میشود.
از این رو، حفظ حرمت و کرامت انسان مهمترین خط قرمز این سایت است. هم براین اساس است که
درب این سایت بر روی همه باز است،
حتی کسانی که مرا خائن و شاگرد جلاد خطاب میکنند. قول میدهم که اگر مطلبی برای گفتن و شنیدن داشتهباشند، بی کم و کاست آن را منعکس کنم.
*****************
بنا براین است که حداقل هفتهای یکبار، هر دو شنبه، مطالب جدید به سایت اضافه شود. بنابراین از دوستان و یاران آینده تقاضا دارم اگر تمایل به ارسال مطلب دارند به این موضوع توجه کنند.
*****************
یک خواهش هم از کسانی دارم که قصد نقل ویا باز تکثیر مطالب این جانب و از جمله نوشته حاضر را دارند. هرنوشته و گفتهای تمامی وجود نویسنده و یا گوینده را نمایندگی میکند. با قیچی کردن و زدن سرو ته مطلب و انتخاب تنها آن قسمتی که مایل هستید و یا انتخاب تیترهائی که خلاف نظر نویسنده است در واقع وجوداورا به زیر تیغ سانسور خود بردهاید.
و البته تصویری غیر واقعی از او ارائه کردهاید.
بنابراین نقل کامل مطلب ویا حداقل وفاداری به اصول آن نوشته و یا گفته و عدم استفاده از تیترهای خلاف نظر گوینده کمترین انتظار این جانب میباشد.
سعید شاهسوندی
هامبورگ 25 اکتبر 2007
سوم آبان 1386