چشمانداز: در گفتوگوی پیشین، ضمن بررسی ماجرای «سپاس» و کسب مجدد موقعیت منحصر به فرد توسط مجاهدین در زندان، از وقوع «حادثه»ای خارج از انتظار «همه» سخن گفتید، خوبست ماجرا را از همانجا پیگیری کنیم.
سعید شاهسوندی، مهمان برنامه به عبارت دیگر، در سال 1348 وقتی دانشجوی دانشکده مهندسی دانشگاه شیراز بود در راهی قدم گذاشت که از همان اول مرگ بر سرش سایه انداخت، هم حکومت وقت به دنبال جانش بود و هم بعدتر همرزمانش، هم پیش و هم پس از انقلاب ایران بهعنوان مجاهد خلق در مبارزات مسلحانه دستگیر شد و در زندان او را شکنجه کردند. ولی چرا زندانبانان او در جمهوری اسلامی او را آزاد و راهی اروپا کردند؟ آیا آن طور که همرزمان سابقش او را متهم میکنند خائن و همکار وزارت اطلاعات ایران شدهاست؟ نگاه امروز او به مبارزه سیاسی چیست و خود را در کجای جامعه ایران میبیند؟ تاریخ پخش: 2012/02/28
این گفت وگو را بشنوید: http://www.radiofarda.com/content/f4_mujahedeen_people_25_years_military_fighting/24462605.html سعيد شاهسوندی از کادرهای ارشد مجاهدين خلق در آن زمان که بعدها از آن سازمان جدا شد، درباره دلايل و روند عزيمت مجاهدين خلق به عراق چنين می گويد: سعید شاهسوندی: آقای رجوی در طول حيات سياسی خودشان چهار اشتباه استراتژيک بزرگ و مهلک را مرتکب شدند. اين اشتباهات به گونه ای است که از دل هر اشتباه، اشتباه ديگری بيرون می آيد. اشتباه استراتژيک اول آغاز مبارزه مسلحانه با جمهوری اسلامی است. بعد از ۳۰ خرداد ۶۰ و دقيقا بعد از هفت تير ۱۳۶۰ با انفجار حزب جمهوری اسلامی اين نوع استراتژی با کشته شدن موسی خيابانی، نفر دوم سازمان، در ۱۹ بهمن همان سال يعنی شش ماه بعد از آغاز مبارزه مسلحانه کشته شدن قريب به اتفاق کادرهای مسئول سازمان در ارديبهشت ماه سال ۶۱ به شکست و پايان خودش رسيد.
چشمانداز: در گفتوگوی پیشین، به اطلاعیههای بخش مارکسیست ـ لنینیست اشاره کردید که ترور مجید شریفواقفی، مرتضی صمدیهلباف و محمد یقینی را «اقدامی ضدانقلابی» و «توطئهگرانه» و «تروریستی» ارزیابی کرد و آنان را «شهدای انقلابی» دانست. «شورای مسئولین» این بخش، محمد تقی شهرام را نفر اصلی و پرچمدار جریان انحرافی دانست و محمدجواد قائدی را همکار و همدست وی و هر دو را از سازمان (سازمان خودشان) «اخراج» کرد.
چشمانداز: در گفتوگوی پیشین ماجراهای سال 1355 و کشتهشدن بهرام آرام را توضیح دادید؛ خوبست ماجرا از همانجا پیگیری کنید.
شاهسوندي: بیمناسبت نیست پيش از ادامه صحبت اشارهای به ترکیب مرکزیت تا این مرحله داشته باشم. مرکزیت پس از شهادت رضا رضايی (خرداد 52) تا ترور شریفواقفی (اردیبهشت 54) عبارت بود از محمدتقی شهرام، بهرام آرام و مجید شریفواقفی.
چشمانداز: در گفتوگوی پیشین به ماجراهای پس از دستگیری وحید افراخته و سرنوشت رقتبار او و جریانی که در زندان ساواک نمایندگی میکرد، پرداختید، خوب است ماجرا را از همانجا پیگیری کنید.
شاهسوندي: پيش از اين گفتم که حجم عظيم اطلاعاتي که در اثر «خيانت» وحيد افراخته در اختیار ساواک قرار گرفت، چنان بود که برای اولينبار در تاريخ مبارزه مسلحانه، ساواک، اشراف و تسلط کامل بر تشکيلات پيدا کرد. اشراف ساواک همراه با بههمريختگي همهجانبه تشکيلاتی ـ سياسی و ايدئولوژيک سازمان، باعث شد که ضربات در تمام سال 1354 و 1355 ادامه پيدا کند.
چشمانداز:درگفتوگوی پیشین از دستگیری خودتان و سپس هماتاق شدن با مرتضی صمدیهلباف در پی ترور سرهنگهای امریکايی گفتید، ضمناً تحلیل خود درباره هدف اصلی عملیات را با عبارت "عمل درمانی" بیان کرده و گفتید که هدف اصلی عملیات مذکور، اعلام تغییر مواضع ایدئولوژیکی از موضع قدرت و با پشتوانه عملیات نظامی بود. در اين شماره سیر حوادث را از ترورمستشاران امریکایی پی ميگیریم.
شاهسوندي: در استراتژی نظامی سازمان مجاهدین، عملیات ضد امریکایی و به عبارتی ضد امپریالیستی جای ویژهای داشت. از دید طراحان استراتژی سازمان، وابستگی همه جانبه رژیم شاه به امپریالیزم، یکی از نقاط ضعف و به اصطلاح پاشنه آشیلهای رژیم بود. حضور انبوه مستشاران نظامی امریکایی با مصونیتهای قضایی نشانه آشکاری از این وابستگی و بویژه وابستگی نظامی حکومت شاه به امپریالیزم امریکا به شمار میرفت.
چشمانداز: در گفتوگوی پیشین فاجعه شهادت مجید شريفواقفي و ترور مرتضی صمديهلباف را بیان کردید.خوب است ماجرا را از اين به بعد پیگیري كنید.
شاهسوندي: طی چندین سال زندگی مخفی و چریکی به اندازه کافی فوت و فن و اصول مخفیکاری و مبارزه با ساواک و نیز تطبیق با شرایط را فراگرفته بودیم، اما اکنون شرایط کاملاً ویژه و بهگونهای دیگر بود، علاوه بر ساواک و تیمهای گشتی و عملیاتیاش باید در برابر نارفیقانی که تا دیروز با هم در یک سنگر بوديم نیز مخفیکاری کنیم.
چشمانداز: در گفتوگوی پیشین دو جريان از سه جريان مطرح شده در مقاله «پرچم» را بررسی کرديد (نهيليسم و به اصطلاح اپورتونيستی چپنمای سلطهطلب)، اگر امكان دارد در اين شماره جريان موسوم به «دگماتيسم مذهبی» را بررسی کنيد.
شاهسوندي: تقی شهرام در مقاله «پرچم مبارزه ايدئولوژيک را برافراشتهتر سازيم» که به اختصار «پرچم» ناميده میشود، پس از اعلام پيروزی بر به اصطلاح جريان اپورتونيستی چپنمای سلطهطلب (عليرضا سپاسی آشتيانی) مرحله جديد مبارزه ايدئولوژيک درون سازمانی را مبارزه بیامان و قاطع با «دگماتيسم مذهبی» اعلام میکند. درآنجا چنين میخوانيم:
ریشهیابی پیدایش و تحولات بعدی سازمان مجاهدین خلق(3)
حلقه مفقوده در زنجیره تکاملی مجاهدین تلاش برای سزارین اجتماعی توسط چریک و مجاهد
گفتوگوی لطفالله ميثمي با سعيد شاهسوندي شماره 51 دوماهنامه سیاسی - راهبردی چشمانداز ایران
در دو گفتوگوی پیشین، شرایط بینالمللی، منطقهای و داخلی ایران در زمان تأسیس سازمان مجاهدین خلق و مراحل اولیه پیدایش آن را شرح دادید، اکنون ممكن است به ادامه ماجرا بپردازیم.
«مرحله اول» تأسیس سازمان در محدوده زمانی سالهای 44 تا 46 است که در گفتوگوهای پیشین به آن پرداختیم. در پايیز سال 46 و در پی تدوین شمار قابلتوجهی مطالب، نظرخواهی عمومی در سازمان صورت گرفت. جمعبندی و نتایج آن نظرخواهی که در واقع آغاز «مرحله دوم» در حیات سازمان بود بهصورت زیر خلاصه میشود: الف ـ تشکیل گروه ایدئولوژی، به منظور تدوین متون اعتقادی برای آموزش کادرها. ب ـ تشکیل گروه روستايی، بهمنظور شناسايی روستاهای ایران، مشخصکردن بافت اقتصادی ـ اجتماعی روستاها و زمینههای سیاسی ـ مبارزاتی آنجا. پ ـ کوتاه و مختصرکردن برنامههای آموزشی بهمنظور تسریع در عضوگیری و گسترش تشکیلاتی. ت ـ تشکیل خانههای جمعی به منظور برخورد فعالتر و نزدیکتر میان اعضا و مسئولان و نیز ایجاد روحیه و انضباط تشکیلاتی...