چهرهها و گفتهها،
متن مصاحبهي شمارهي 146
تاریخ گفتوگو:جمعه 28/دي/86
برابر با 2008/ژانويه/18
محورهای این گفتوگو:
1- افسران اطلاعات-عملیات عراقی ونقش آنان
2- نقش توپخانه ارتش عراق در عملیات آفتاب و چلچراغ
3- شلیک 400 به مثابه"اقتدار"ارتش آزادی بخش از زبان مهدی افتخاری
4- یک محاسبه ساده! نظامی وسوالات ساده تر!! مربوط به آن
5- شلیلک "دهها هزار گلوله توپ" در چند ساعت اول نبرد
6- مصاحبه با اسرای جنگی و حقایق نهفته در لابلای ان
7- غنايم جنگی و نحوه انتقال آنها به پشت جبهه
8- پیروزی آسان چلچراغ دامی برای فرو غلطیدن در مسلخ فروغ
9- پذیرش قطعنامهي 598 توسط آیتالله خمینی وعکسالعمل رجوی
10- رجوی در وحشت از مرگ دست به خود کشی میز ند. البته خود کشی افراد سازمان.
11- نشست توجیهی جهت عملیات فروغ
مهري: دوستان عزيز برنامهي چهرهها و گفتهها را ميشنويد از راديو صداي ايران، تا چند لحظهي ديگر با آقاي سعيد شاهسوندي گفتوگو ميكنيم.
آقاي شاهسوندي عزيز درود برشما.
شاهسوندي: سلام و درود بر شما.
مهري: آقاي شاهسوندي، به نظر ميرسد كه شما یک مقداری ماجراي عمليات چلچراغ را کم گفتید.
شاهسوندي: بله. به دليل محدویت وقت در انتهای برنامه و این كه هرچه زودتر وارد عمليات فروغ بشويم، مطالب را به اختصار گفتم.
طی هفته گذشته شماري از دوستان و ياراني كه در اين عمليات شركت داشتند نیزبا من تماس گرفتند و توضيحات تكميلي دادند. ازدوستی كه خود از نزدیک شاهد ماجرا بوده خواستم روي خط بيايد و توضيح بدهد. ايشان محدوديتهايي داشتند.
مهري: يعني از چه چيز واهمه دارند؟
شاهسوندي: وضعیت ايشان طوري است كه ممكن است از جانب مجاهدين با مشكلاتي مواجه شوند.
بنابراین من توضیحات ایشان را همراه با موارد تکمیلی بدین شرح بیان میکنم.
1. در دوتهاجم نظامی آفتاب و چلچراغ، افسران اطلاعات و عمليات عراقی نقش هماهنگكننده بين ارتش آزاديبخش آقاي رجوي و ارتش عراق را ايفا ميكردندو در تماس مستمر با آقاي رجوي بودند.
2. افسران عراقی هم چنین، به محل استقرار آقاي رجوي درواقع در حاشية قرارگاه اشرف، ميآمدند
3. این افسران، از درب دیگری غیرازدرب اصلی قرارگاه اشرف تردد میکردند. به نحوی که حتی افراد حفاظت قرارگاه هم متوجه ورود و خروج آنها نمیشدند.
باید تاکید کنم که هیچ عملياتي بدون اطلاع، اجازه وتوافق افسران اطلاعات و عملیات عراقی انجام نمیگرفت.
4. در همان ايام وبعدها شماري ازافراد وگروههای سياسي(از جريانهاي مختلف) براساس اطلاعات يا حدس وگمان به مساله افسران عراقی اشاراتی داشتند. طرح این موضوع خشم مجاهدین رابشدت برانگیخت وحملات لفظی شدید مجاهدین به این گروهها راباعث شد.
5. واقعيت اين بود كه بدون تاييدافسران عراقی، به هيچ وجه عبور از خطوط مرزي ايران و عراق امكانپذير نبود، چه رسد به عملیات نظامی.
چنین حضور ودخالتی هم بلحاظ سیاسی وهم بلحاظ نظامی و عملیاتی برای عراقیها امری منطقي بود.
6. هیچ دولت مستقری(در این مورددولت عراق) به نیروی نظامی ديگري اجازه نخواهد داد كه بدون اطلاع و اجازه اقدام به عبور از مرزهای او و تهاجم نظامی علیه کشور همسایه کند.
اعمال حاکمیت معنايي جز این ندارد. واضح است که وقتی کشور میزبان درگیر جنگ با کشور مقابل باشد چنین کنترلی بهمراتب شدید تر میشود.
7. نقش افسران اطلاعات و عمليات عراقي تنها نظارت بر عملیات نبود، تاييد کننده نهایی هم آنها بودند. تهاجم نظامی میبایستی با توافق آنها و از طريق آنها با هماهنگي با ستاد ارتش عراق صورت ميگرفت.
8. موضوع مهم ديگر، حمايت و پشتيباني عملی ارتش عراق از ارتش آزادی بخش بود. این کار نیز از طريق ارتباط مستقیم افسران عراقی با اتاق جنگ و ستاد عملياتي مجاهدین امکانپذیر بود.
در هرسه تهاجم نظامی آفتاب، چلچراغ و فروغ جاویدان وضع بدین گونه بود.
9. در این سه رشته تهاجم نظامی، جنگ به صورت درگیری کلاسیک و جبههاي است.
میدانیم که معیارها و ضوابط نظامی در نبردهای جبههای با نبردهای چریکی و یا عملیات کماندويي بسیار متفاوت است.
ازجمله:
در نبردهای جبههای، نتیجه نبرد را
الف. برتري تجهيزات
ب. برتري آتش تهيه وپشتیبانی
پ. شناسايي دقیق مراکز تجمع وخطوط دفاعی نیروهای دشمن
ت. و بالاخره تعدادو كميت نيروهای درگیر تعيين میكند
تردیدی نیست که عامل "شجاعت وروحیه رزمندگی" در هر نبردی مهم است. چنین عاملی اما در عملیات چریکی وکماندويي و در عملیات جبههای تعریف و جایگاه متفاوتی دارد.
درعملیات چریکی وکماندويي نقش " فرد " درصحنه بسیار بارز و تعیین کنندهاست. به همین دلیل شجاعت فردی گاه حرف اول و آخر را میزند.
حال آن که در جنگ کلاسیک چنین نیست. درنبرد جبههای از نقش "فرد" به میزان قابل ملاحظه کاسته شده و در مقابل به نقش "تجهیزات" و"شمارگان" نیروی درگیر افزود میشود.
به بیان دیگر، درنبردهای کلاسیک شجاعت فردی تحت تاثیر تجهیزات وتکنولوژی برتر نظامی، حجم آتش و بالاخره انبوهی(کَمّیت)نیروهای درگیر شونده نقشی جانبی و فرعی پیدا میکند.
10. هم این گونه است تفاوت مفهوم "غافلگیری" در عملیات چریکی و کماندويي با عملیات جبههای.
درعملیات چریکی دقیقهها و گاه لحظهها نقش بازی میکنند. غافلگیری هم استفاده بهینه از زمانهای کوتاه است. حال آنکه درعمليات جبههاي "غافلگيري" بدین معنی است كه نيروي مقابل از قصد حمله به فلان نقطه چندين روز و ياچندین هفته قبل خبردار نشود ونتواند در کوتاه مدت با جابهجايي نيرو و بسيج متقابل بپردازد. وگرنه همين كه توپهاشليك شوند عنصر "غافلگيري" از بین رفتهاست.
پس از آن حجم آتش، تجهیزات برتر و نیروی کمّی بیشتر است که نقش بازی میکند، نه عنصر غافلگیری و نه شجاعت فردی.
11. "اقتدار" رجوی و ارتش آزادی بخش
بعد از عمليات چلچراغ، مسعود رجوي فرماندهان ارتش آزادی بخش را جهتِ جمع بندی و بهره برداری سیاسی ـ تشکیلاتی از این پیروزی فراخوانده و نظر آنها را ميپرسد. از جمله افرادي كه در این جلسه حضور دارند فردي است به نام «مهدي افتخاري». مهدی افتخاری در سازمان با نامهای مستعار فرمانده فتحالله وناصر شناخته میشود. او در سال 67از فرماندهان عاليرتبه ارتش ازادی بخش و در عملیات فروغ نیز از فرماندهان محور بود.
![]() |
رجوی از او در باره موقعیت و توان رزمی ارتش آزادی بخش ميپرسد.
مهدي افتخاري ميگويد:
«زماني بود كه مادرحسرت 4 عدد بمب فانوس بوديم اما اكنون اقتدار ما به جايي رسيدهاست كه براي سازمان 400 توپ شليك ميشود. »
(بمب فانوس، بمبهاي شيشهاي دستسازي بود كه مجاهدین دركردستان در کنار جادههاکار میگذاشتند)
البته او نميگويد كه 400 توپِ شلیک کننده برای سازمان و خدمه آن از کجا آمدهاند!!
راستش را بخواهیداحتياجي هم به گفتن نبود. تمامي افراد شركت كننده در آن جلسه به خوبي ميدانستند كه 400 توپ شليك كننده، توپهاي عراقي وخدمه آن نیز افراد ارتش عراق بودهاند.
آنها هم چنین به خوبی میدانستند که در عملیات چلچراغ علاوه بر توپهای دوربرد این کاتیوشاها و هلیکوپترهای عراقی بود که مواضع ارتش ایران راهدف قرار میداد.
اجازه دهید با یک محاسبه ساده نظامی این مبحث را دنبال کنیم
یک محاسبه ساده! نظامی
و سوالات ساده تر!! مربوط به آن
الف. شمارگان یک "تیپ رزمی" درارتش آزادی بخش حداکثر 200 نفر و بطور متوسط 150 نفر است. تیپهای پشتیبانی و تدارکات شمارگان کمتری دارند(گاه تا 90 نفر).
ب. اطلاعیه ارتش آزادی بخش از شرکت 22 تیپ رزمی و پشتیبانی در عملیات چلچراغ خبر میدهد. بنابراین شمارگان نیروهای ارتش آزادی بخش در این نبرد 3000 نفر وحداکثر 3300 نفر بودهاست. شاهدان عینی و شرکت کننده در این عملیات، بر رقم 3000 نفر تاکید میکنند.
پ. درماده 8 اطلاعیه ستاد فرماندهی ارتش آزادی بخش درباره عملیات چلچلراغ، منتشره درنشریه مجاهدین(اتحادیه) چنین آمدهاست:
"در آتشباری گسترده و سنگین عملیات چلچراغ که تا ساعتها دشمن زبون را زمین گیر کرده بود، دهها هزار گلوله توپ و خمپاره بر سروروی دشمن بارید"
(صفحه 14 نشریه
|
![]() |
ت. اطلاعیه ستاد فرماندهی نیروی مقابل ارتش آزادی بخش را ". . . 35 گردان و متحاوز از 16000 تن " میداند.
ث. همین اطلاعیه از"کشته و زخمی شدن دست کم 8000 نفر واسارت 1500نفر" خبر میدهد. یعنی 9500 نفر از 16000 نفر(نزدیک 60درصد) از نیروی مقابل کشته، زخمی و اسیر میشوند.
اسراي
|
![]() |
ج. اطلاعیه ستاد فرماندهی رجوی نسبت به وضعیت 6500 نفر باقیمانده از نیروی ارتش یا سپاه سکوت میکند. چون کشته و زخمی و اسیر نشدهاند.
چ. اطلاعیه ستاد فرماندهی در بند 4 مینویسد:دراین عملیات " شهر مهران و کلیه ارتفاعات پیرامون آن همراه با کلیه بخشها و روستاهای اطراف درکمتر از 11 ساعت به تصرف درآمد. حال آنکه دوسال پیش در تیرماه 1365 سپاه پاسداران خمینی با وارد کردن 9 لشکر مرکب از 60 هزار نفر و طی 4 شبانه روز به تصرف این منطقه مبادرت ورزیده بود. "
ح. دراطلاعیه ستاد فرماندهی در بند 10آمدهاست که " غنايم جنگی هنوز صورت برداری دقیق نشده. تخلیه کامل غنايم چندین روز طول میکشدو برای حمل غنايم به صدها تریلی نیاز است. "
خ. در اطلاعیه ستاد فرماندهی آمدهاست که در این عملیات 67 رزمنده ارتش آزادی بخش کشته و 246 نفر زخمی شدهاند. 7 نفر قبل از عملیات و 60 نفر در جریان شکستن خطوط دفاعی کشته شدهاند.
د. و بالاخره اطلاعیه ستاد فرماندهی تاکید میکند که این عملیات مستقیما توسط " فرمانده کل ارتش آزادی بخش، برادر مجاهد مسعود رجوی فرماندهی شد."
واما اکنون سوالات ساده مربوطه
سوالاتی که آقای رجوی وستاد فرماندهیاش باید در مقابل آنها به مردم ایران پاسخ دهند.
سوال 1. برای شلیک دهها هزار گلوله توپ و خمپاره در عرض 4 الی 5 ساعت اول نبرد به چه تعداد قبضه توپ نیاز است؟ ده؟ بیست؟ سی؟ صد؟ سیصد؟ چهار صد؟!
سوال 2. این تعداد توپ و خمپاره را آقای رجوی از کجا و چگونه تهیه کردهاست؟ از بازار آزاد؟از بازار سیاه؟ ویا از جای دیگر. . .؟
سوال 3. وزن و حجم چنین مهماتی (دهها هزار گلوله توپ و خمپاره)باتوجه به وزن هر گلوله توپ (حداقل 10 و گاه تا 20 کیلو)چقدر است؟
سوال4. با توجه به حداکثر ظرفیت هر تریلی در جادههای آسفالته و اتوبانهای بین المللی(20 تن) برای حمل و نقل این میزان مهمات درمنطقه جنگی و کوهستانی چه تعدادتریلی لازم است؟
سوال 5. خدمه هر توپ دور زن درارتش آقای رجوی چند نفر است؟ در تنها عکسی که مجاهدین از دوزاویه به چاپ رساندهاند خدمه توپ را 7 نفر نشان میدهد.
شلیک توپ
|
![]() |
سوال 6. تعداد نفرات شرکت کننده درعملیات چند نفر بوده؟ و از این تعداد چند نفر به عنوان خدمه توپ و خمپاره انجام وظیفه کردهاند؟
همین جا، از یاران سابق و کنونی که در جریان عملیات بوده ویا در آن شرکت داشتهاند و همین طور از افراد نظامی و کارشناس دعوت میکنم تا نظرات واطلاعاتِ تصحیحی و تکمیلی خود را برای من ارسال دارند.
اما اكنون اجازه دهید پاسخ شماری ازپرسشهای بالا رادر رسانههای خود مجاهدین جستجو کنیم.
درهمان ایام، رادیو و تلویزیون مجاهدین(صدای مجاهد و سیمای مقاومت) با شماری از افسران ایرانی به اسارت گرفته شده مصاحبه میکند. متن مصاحبهها در نشریه نیز چاپ شدهاست. هدف این مصاحبهها قدرت نمايي است ولی پاسخ شماری ازپرسشهای ما بهروشنی در آن آمدهاست.
توجه فرماييد:
اسراي
|
![]() |
سرهنگ توپخانه علی اکبر غلامرضايي در پاسخ خبرنگار مجاهد میگوید: ". . . عملیات با یک آتش تهیهی بسیار بسیار قوی شروع شد. . . سپس عملیات تاکتیکی و تک صورت گرفت. . . "
سرگرد توپخانه شمسالله یاری(فرمانده پشتیبانی اطلاعات رزمی)بعد از تخمین در باره نیروی تهاجم کننده میگوید: ". . . برای یک چنین تهاجم گستردهای حدود 600 تانک نیاز است. از نظر توپخانه هم تقریبا به 360 توپ نیاز است. توپهايي که با برد بلند باشند. . . . . "
گویا فرمانده فتحالله (مهدی افتخاری)دارد صحبت میکند.
نشریه مجاهدین در مقدمه مصاحبه مینویسد:
« این فرماندهان که در مسائل نظامی خبره هستند، در مصاحبههای خود از ابعاد" بسیار بسیار وسیع حمله" و "آتش تهیه بسیار بسیار قوی" اظهار شگفتی و تحیر کردهاند»
برای آتش تهیه بسیار بسیارقوی که بتواند درعرض 4 الی 5 ساعت دهها هزار گلوله شلیک کند همانطور که آمد به حدود 400 قبضه توپ دورزن با صدها تن مهمات و بیش از 2800 نفر نیاز است. مشکل امااینجاست که کل تعداد نیروهای آقای رجوی 3000 تا 3300 نفر است.
بنابراین تنها راه همانا بنا به گفته فرمانده فتحالله قبول "اقتدار" آقای رجوی است.
البته به چه بهايي. . . ؟!
نقش توپخانه سنگین ارتش عراق
واقعیت این است که براساس اطلاعات کاملا موثق و دقيق در هردو عمليات (آفتاب وچلچراغ) ابتدا، ارتش عراق با توپخانه سنگين ساعتهاي متمادي مناطق و مراكز تجمعي را كه قرار است توسط ارتش آزاديبخش آقاي رجوي مورد حمله قرار گيرد، مورد توپ باران شديد قرار ميدهد.
يكي از شاهدان عینی و شرکت کننده در این عملیات به خود من چنین گفت:
"صحنهاي که ميديدم باراني از آتش بودکه از سوي عراق به طرف قرارگاههاي ارتش ايران ميرفت و از آن طرف تك و توك توپي شليك ميشد. "
به يادميآورم که رفسنجاني درخاطرات ویادداشتهای آن ایام میگوید: « ما دچار بحرانهاي جدي در درون ارتش بوديم».
رفسنجاني مینویسد:«ما حتي از تهيهي گلوله براي توپهاي خودمان عاجز بوديم. "
و باز بیاد میآورم که در آن ایام بحران اقتصادي شديد، گربيانگير جمهوری اسلامی بود و قيمت نفت به نازلترین حد. . .
مهري: از تهيهي بند كفش براي سربازان عاجز بودند
شاهسوندي: اين را هم به گلوله توپ اضافه ميكند.
گزارش شاهدان عینی عملیات چلچراغ تاييد كننده این است که طرف ایرانی در شلیک و مصرف مهمات بسیار محتاط و دست بسته بود حال آنکه آتشبار سنگين عراقي بی وقفه در کار بود.
تلخ آن که نیروهای ارتش رجوی بر روی دوش غولی بنام غول بغداد سوار بودند. غولی که از دهانه صدهاخمپاره سنگین و توپ دور بردش آتش زبانه میکشید.
و تلخ تر آن که، افرادرجوي تنها نقش خط شكن را برعهده داشتند. خط شكني در عملیاتی که توپ، تانک، تریلر، خمپاره، مهمات وتمامی تجهیزاتش عراقی بود و تنها گوشت و پوست چنین تئاتر خونین ی از آنِ فرزندان ایران.
مهري: نقش خطشكن يعني چه؟
شاهسوندي: در جنگهاي كلاسيك هرنیروی مستقر در اطراف خود لایههای حفاظتی ترتیب میدهد. این لایههای حفاظتی بصورت میدانهای مین، سنگرهای دیدهبانی، سنگرها دفاعی تاکتیکی و بالاخره خطوط دفاعی اصلی است.
نیروی مهاجمی که بتواند از میدانهای مین و سنگرهای دیده بانی و تاکتیکی عبور کند و سنگرهای دفاعی اصلی را فروبریزد میتواند تا مرکز ستاد فرماندهی طرف مقابل نفوذ کرده و آنجا را تصرف کند. خط شکنی یعنی فرو ریختن سنگرهای دفاعی اصلی نیروی مدافع.
بمباران مستمر وبسیار بسیار شدید علاوه بر تلفاتی که ببار میآورد. سنگرهای دفاعی را ویران و نیروی مدافع را کاملا زمین گیر میکند. در پی چنین بمبارانی است که نیروهای رزمی و در مواردی زرهی وارد عملیات میشوند.
در اين عمليات آتش "بسیار بسیار قوی" تهية توسط توپخانه ارتش عراق و از فاصله دور تامین میشد ونیروهای مجاهد نقش خط شکن را داشتند. 60 نفر کشته نیز در همین قسمت بودهاست.
غنايم جنگی و نحوه انتقال آنها به پشت جبهه
در گفتگوی پیشین لیست غنايم جنگی را به نقل از اطلاعیه ستاد فرماندهی ارتش آزادی بخش آوردم. برای بهم پیوستگی موضوع آنرا اینجا تکرار میکنم.
اطلاعیه ستاد مجاهدین غنايم چلچراغ را اینگونه لیست میکند:
تانک.... 54 فروند
شامل: 38 تانک چيفتن، 14 تانك اسكورپيون، 2 تانك T55
زرهپوش.... 48 دستگاه
موشکانداز سام.... هفت 43 دستگاه
سکوی موشک تاو.... 1 دستگاه
موشک سام.... هفت 63 عدد
موشک مالیوتکا.... 22 عدد
موشک تاو.... 11 عدد
موشک دراگون.... 2 عدد
مینی کاتیوشا با خودرو.... 18 دستگاه
انواع توپ.... 69 قبضه، از جمله 13 قبضه هویتزر 155 میلیمتری و. . .
توپ ضد هوايي.... 18 قبضه
سیستم پدافند هوايي شلیکا همراه با رادار ونفر برزرهی حامل آن 3 دستگاه
تفنگ 106 میلمتری با خودروحامل.... 25 دستگاه
انواع خمپارهانداز.... 128 قبضه
موشکانداز آرپی جی.... 252 قبضه
تفنگ کلاشینکف.... 817 قبضه
تفنگ ژ3.... 1582 قبضه
دوربینهای دیده بانی شب بیش از 70 دستگاه
صدها دستگاه بیسیم مخابراتی
210 دستگاه آمبولانس، کامیون، نفر نظامی، تریلر آیفا، مینی بوس، جیپ نظامی ولندکروز و لند رور وتراکتورو. .
من تنها اقلام مهم از لیست اطلاعیه ستاد فرماندهی ارتش آزادی بخش را آوردم. لیست بلند تر از این است.
غنايم جنگی
|
![]() ![]() |